عاشورا محور سازماندهى سياسى (3)


 

نویسنده : محمود لطيفى




 

نهضت عاشورا يا تشكل فراگير حزب‏الله
 

قيام عاشورا پيكره رو به مرگ جامعه آفت‏زده را جراحى كرد و خواب سنگين غفلت وركود را برآشفت و فروغ‏هايى از اسلام ناب را بر جامعه تابانيد تا در امتداد آن سيماى ايمان ازسيماى كفر و نفاق بازشناخته شده، بسترى براى رشد و انتقال باورهاى اصيل دين در توالىنسل‏ها فراهم گردد.
خط سرخ خون شهيد بر حقانيت حزب‏الله مظلوم شهادت داد و بسيارى از گم‏گشتگانوادى ترديد و دودلى را بيدار نمود و اشك گرم محبت و ولايت بر چشمان متحيرشان جارىساخت و از فرداى روز عاشورا مجالس يادبود و ذكر مصائب كربلا شكل گرفت:
«در آن وقت براى سازمان دادن به فعاليت سياسى اين اقليت، يك راهى درست كردند كه اينراه، خودش سازمانده است و آن نقل از منابع وحى، به اينكه براى اين مجالس اينقدر عظمتهست و براى اين اشك‏ها آنقدر، در حول و بر اين اشك‏ها و عزادارى‏ها. شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مى‏كردند و شايد بسيارى از آنها هم نمى‏دانستند مطلب چه هست، ولى مطلب،سازماندهى به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريت‏ها، و در طول تاريخ، اين مجالس عزادارىيك سازماندهى سرتاسرى كشورها هست.»
[46]
نخستين كسانى كه با موانع جنگيدند و ميدان نفوذ حادثه كربلا را به مقدار زيادى گسترش دادند خود اهل‏بيت بودند. كمترين وسيله و ساده‏ترين راه براى زنده نگهداشتن خاطره كربلاو نام حسين بن على(ع) دو چيز است:
- يكى تشويق به زيارت قبر امام حسين(ع)
- و ديگر گريه براى مصائب آن حضرت.
[47]
و از آن روز ذكر نام حسين(ع) و حديث كربلاى او شعار اتحاد و همبستگى و سرودهمگرايى و تشكل گرديد و مظلومان بى پناه و مستضعفان بى‏نام و نشان را در خانه‏ها وحسينيه‏ها و مساجد به تشكل فرا خواند و در محرم‏هاى مكرر كينه مقدس مبارزه با ظلم وانتقاد از ظالم را در دل ستمديدگان ريشه‏دارتر نمود و عواطف بشرى را در تقويت مبانىاعتقادى و عقلانى به هم پيوند داد و پس از سه قرن - و در 352 هجرى قمرى - بازار بغداد را بهتعطيلى كشاند و هيئت‏هاى عزادارى را به يك راهپيمايى آرام جهت نمايش قدرت اينتشكل الهى دعوت كرد و از آن پس تشكل حزب‏الله با ياد و نام عاشورا جاودانه شد و روز بهروز هماهنگ با خاطره عاشورا و محرم زمين و زمان را درنورديد و>: «مگر نه آن است كه دستور آموزنده كلّ يوم عاشورا و كل ارض كربلا بايد سرمشق امت اسلامىباشد. قيام همگانى در هر روز و هر سرزمين. عاشورا قيام عدالتخواهان با عددى قليل و ايمانو عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ‏نشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن است كهاين برنامه سر لوحه زندگى امت درهر روز و هر سرزمين باشد».
[48]
اين‏بار حزب‏الله تصميم گرفته بود تا نگذارد بار ديگر احزاب همدست شجره ملعونه -حزب شيطان - حادثه كربلا را همچون واقعه شكوهمند غدير و غروب غمگين و نابهنگامبانوى بهشتى سانسور خبرى كنند و با تفسير دلخواه خود ولايت تامه را به معناى محبت وشراره آتش كينه جاهلى را كه از در خانه اهل‏بيت زبانه مى‏كشيد يك بلوف سياسى براى حفظامنيت امت! قلمداد كنند. او با تمام توانى كه داشت پرچم سرخ كربلا را بر مى‏افراشت و برپاى آن بر سر و سينه مى‏زد و اشك مى‏ريخت، امّا:
«شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ماگريه كنيم براى سيدالشهدا! نه سيدالشهدا احتياج به اين گريه‏ها دارد و نه اين گريه خودشفى نفسه يك كارى از آن بر مى‏آيد، ليكن اين مجلس‏ها مردم را همچو مجتمع ميكنند و يكوجهه مى‏دهند. سى ميليون و سى و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصاً دههعاشورا يك وجهه، طرف يك راه مى‏روند. بيخود بعضى از ائمه ما نمى‏فرمايند كه براى من درمنابر روضه بخوانند...مسأله مسأله گريه نيست...مسأله سياسى است كه ائمه ما با همان ديدالهى كه داشتند مى‏خواستند كه اين ملت‏ها را باهم بسيج كنند و يكپارچه كنند».
[49]

ويژگيهاى تشكل عاشورايى
 

متأسفانه بسيارى از پژوهشگران گذشته و معاصر كه با عينكغرب به تحليل سياسى و جامعه‏شناسى جوامع اسلامى و به ويژهايران مى‏پردازند و عوامل ناكارآمدى احزاب را در اين كشورهاريشه‏يابى مى‏كنند، بدون توجه به تفاوت‏هاى اساسى فرهنگى واعتقادى و روحى جوامع اسلامى با جوامع غربى و غير اسلامى،تلاش مى‏كنند تا الگوهاى جامعه‏شناختى آن سامان را بر جامعهاسلامى تطبيق داده و روند ظهور و افول و پايدارى و ناپايدارىاحزاب را در كشور، و ديگر كشورهاى اسلامى با شاخصه‏هاىديكته شده غربى بسنجند. غافل از اينكه در نظام اسلامى نمازهاىجماعت و جمعه و عيد و هيئت‏هاى عزادارى حسينى بدون هيچمحدوديت سنّى و جنسى براى هواداران، كودكان تازه پا و پيراناز پاى‏افتاده را در كنار انديشمندان متخصص و به همراهپابرهنگان پينه بر دست و...يك آموزش سياسى - تربيتى مى‏دهدو همراه با آهنگ دلنشينى ذاكر حسينى سرود رهايى مى‏آموزد ودر قيام و قعود هماهنگ نمازگزاران، و ضربه‏هاى آهنگين سينهزنان، اراده‏هاى متفرق آنان را در مسير حركت و حيات همساز وهماهنگ مى‏نمايد.
البته در اين اواخر و پس از مشاهده ناكامى‏هاى تمامى احزابو تشكل‏هاى سياسى كه تاكنون در كشور اسلامى ما و حتى پس ازپيروزى انقلاب اسلامى و نيز پس از شكست احزاب صددرصدمستقل از گرايشهاى غيردينى و غير ملى، گويا بعضى ازتحليل‏گران مسائل حزبى به اين نكته توجه نموده‏اند كه چه‏انگيزهتحزب را نياز بشر به اجتماع و مقابله با زمينه‏هاى تفرق بدانيم وچه براى كسب قدرت و مقام و يا براى هدايت بشر به اهدافمتعالى انسانى بشمريم،
[50] در هر سه صورت زمينه‏هاى مشاركتهمگانى براى تمركز بخشيدن به نيروهاى پراكنده مردمى در متن معارف دينى و در ابعادى بسيار ژرفتر و گسترده‏تر از آنچه كه درغرب با توسعه فرهنگ تحزب و يا سنديكاها و انجمن‏ها ايجادشده و يا مى‏شود، وجوددارد. اينكه بعضى نوشته‏اند: «در فرهنگدينى ما نهادهاى دينى همچون مساجد، روحانيت و...وجود داردو آنان شبيه به حزب عمل مى‏كند و در مواردى حتى بهتر از حزبعمل مى‏كنند. حال چه اين نهادهاى دينى را حزب بناميم يا نامديگرى بر آن نهيم».
[51] اين نكته بسيار اميدوار كننده و قابلتحسين است، مشروط بر آنكه تحليلگران ديگر همين موضوع رااز منظر يك آسيب در روند تحقق احزاب ننگرند و اين سخن كه:«مساجد، حسينيه‏ها، تكايا، نمازهاى جمعه و جماعت و سايرنهادهاى سنتى كه به نوعى برخى كار ويژه‏هاى حزبى را ايفامى‏كنند ضرورت فعاليت‏هاى حزبى را كمرنگ ساخته‏اند»
[52]احزاب را به چالش با اين نهادها فرانخواند. ما اميدواريم باتوجهبه عنايتى كه پژوهشگران ما بايستى از سالها پيش به اين موضوعمى‏داشتند و هنوز فرصت باقى است با طرح تئوريك و تبيين ابعادعلمى آن همگامى خود را با فرهنگ ملى جامعه خود بيش از پيشتقويت بخشند.
در اين قسمت برخى از ويژگها و مؤلفه‏ها و كاركردهاى اينتشكل فراگير را از منظر يك حزب زنده و پويا و نقش‏آفرين درتحولات سياسى و ساختار حكومتى با استناد به ديدگاههاىحضرت امام‏خمينى(ره) كه به حق حادثه عاشورا را نه سوگنامهستمديدگان كه سرود ستم سوز مستضعفان خواند، مرور مى‏كنيم.
1. از كارويژه‏هاى مهم احزاب شكل دادن به افكار عمومى درجهت تأثيرگذارى بر ساختار حكومت و كسب قدرت سياسىاست. انسجام بخشى به منافع و خواسته‏ها و شعارهاى گروههاىاجتماعى و افكار عمومى و انتقال آنها در جهت اصلاح نظامسياسى بخشى از فلسفه وجودى تشكل‏هاى اسلامى است:
«تمام اين وحدت كلمه‏اى كه مبدأ پيروزى ما شد، براى خاطر اين مجالس عزا و اينمجالس‏سوگوارى و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يك وسيله‏اىفراهم‏كرد براى ملت كه بدون اينكه زحمت باشد براى ملت، مردم مجتمعند.
[53] اگردولت‏هاى‏ديگر بخواهند يك هماهنگى بين تمام قشرها پيداكنند ميسر نيست برايشان، باصدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست، ما را سيدالشهدا اينطور هماهنگ كرد.
[54]مجالس بزرگداشت سيد مظلومان و سرور آزادگان كه مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدلبر ظلم و امانت بر خيانت و حكومت اسلامى بر حكومت طاغوت است هر چه با شكوهتر وفشرده‏تر بر پا شود.»
[55]
2. از ديگر مؤلفه‏هاى يك حزب ايجاد فضاى مناسب براى شكوفايى استعدادها، توسعهسياسى، رشد فرهنگ اجتماعى، بروز خلاقيت‏ها، تعديل و تنظيم گرايش‏هاى متفاوتجامعه است. در اين زمينه هيئات حسينى در محلات و مناطق شهرى و روستايى در اثرمراسمى كه بر پا مى‏كنند بيشترين تأثير فرهنگى را بر محيط و فضاى منطقه گذاشته و در كنارطرح شعائر و شعارهاى خود به انديشه‏هاى نو و فعال جهت مى‏دهند.
«بچه‏ها و جوانهاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گريه است. اين را ديگران القاكردند بهشماها كه بگوييد ملت گريه. آنها از همين گريه‏ها مى‏ترسند براى اينكه گريه‏اى است كه گريهبر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است. دسته‏هايى كه بيرون مى‏آيند مقابل ظالم هستند،قيام كرده‏اند، اينها را بايد حفظ كنيد. اينها شعائر مذهبى ما است كه بايد حفظ شود، اينها يكشعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود.
[56] اين خون سيدالشهد است كه خونهاى همهملت‏هاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجانمى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهيا مى‏كند.»
[57]
3. اطلاع رسانى و آموزش نظرى و عملى توده‏ها و فراهم نمودن زمينه شكوفايىاستعدادها به منظور مشاركت عمومى و توسعه نظام سياسى، و به عبارتى كوتاه و مختصر:آموزش سياسى جامعه از كارويژه‏هاى اصلى احزاب سياسى است كه به منظور تأثيرگذارىبر فرايند تصميم‏سازى و تصميم‏گيرى و نيز تربيت و رشد نيروهاى كارآمد براى توسعه نظامسياسى به اين وظيفه بيش از وظايف ديگر مى‏پردازد و بايد گفت از ثمرات بزرگ هيأتحسينى آموزش سياسى جامعه اسلامى است:
«محرم ماه نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياى خداست كه با قيام خود در مقابلطاغوت، تعليم سازندگى و كوبندگى به بشر داد و راه فناى ظالم و شكستن ستمكار را به فدايىدادن و فدايى شدن دانست و اين خود سر لوحه تعليمات اسلام است براى ملت ما تا آخروهله.
[58]
سيدالشهدا و اصحاب او و اهل‏بيت او آموختند تكليف را، فداكارى در ميدان، تبليغ در خارجميدان، همان مقدارى كه فداكارى حضرت، ارزش پيش خداى تبارك و تعالى دارد و در پيشبرد نهضت حسين(ع) كمك كرده است. خطبه‏هاى حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همانمقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابلحكومت جور نبايد زن‏ها بترسند و نبايد مردها بترسند.
[59] اين مجالس عزاى سيدالشهداستو مجالس دعا و دعاى كميل و ساير ادعيه است كه مى‏سازد اين جمعيت را اينطور و اساس رااسلام از اول بناكرده است.»
[60]
4. در تحليل اقدامات عملى و رفتارى انسان بايد جايگاه انديشه و قلب تبيين گردد، كمالانسان در اين است كه آنچه را مى‏فهمد به دل واگذارد تا با دو بال دل و عقل راه را طى كند. عقلبه تنهايى حركت‏آفرين نيست و احساسات و عواطف و گرايش‏ها نيز بدون هدايت و رهبرىعقل سر به بيراهه مى‏نهد. در احزاب سياسى تلاش بسيارى صورت مى‏گيرد تا از طريق ايجادرقابتهاى حزبى و تقابل منافع به تحريك احساسات بپردازند و بر توانايى و تحرك اعضاافزوده و سنگرهاى جديدى فتح كنند ولى اساس در تشكل ولايى مبتنى بر محبت و عشق وعزم است، رونده دل و قلب است و عقل نظرى تنها در حد چراغ راه و راهبر همراه است.
«اين خون سيدالشهدا است كه خون‏هاى همه ملت‏هاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و ايندستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصداسلامى مهيا مى‏كند.
[61] هر مكتبى هياهو مى‏خواهد، بايد پايش سينه بزنند. هر مكتبى تاپايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد، تا پايش توى سر و سينه زدن نباشد، حفظنمى‏شود... ما بايد براى يك شهيدى كه از دستمان مى‏رود علم به پا كنيم. نوحه‏خوانى كنيم،گريه كنيم، فرياد كنيم، ديگران مى‏كنند...فرض كنيد كه از يك حزبى يكى كشته بشودميتينگ‏ها مى‏دهند. فريادها مى‏كند. اين يك ميتينگ و فريادى است براى احياء مكتبسيدالشهداء».
[62]
5. و باز يكى از كارويژه‏هاى مهم احزاب و شاخص موفقيت آنها در ايجاد تعادل و ثباتسياسى و قانونمند نمودن تحركات سياسى اجتماعى، و از همه مهمتر موفقيت آنها در ايجادوفاق ملى و همگرايى نيروها، توانايى احزاب در دستيابى به پشتوانه مردمى و بسيج توده‏هادر جهت شعارها و ديدگاههاى خود است. ضريب توانايى سياسى احزاب رابطه مستقيم بااين شاخص دارد و بايد اقرار نمود كه امروزه در ميان شيعيان هيچ تشكل سياسى اجتماعى وحتى دينى در حد مراسم عاشورا از پشتوانه مردمى برخوردار نيست. تشكلى كه بيشترينبازدهى فرهنگى سياسى را بدون تحميل حتى يك ريال بر بيت‏المال داشته و خود زمينه‏سازو تأمين كننده بخشى از هزينه‏هاى فرهنگى در كشور است.
«اين هماهنگى كه در تمام ملت ما در قصه كربلا هست اين بزرگترين امر سياسى است در دنيا وبزرگترين امر روانى است در دنيا. تمام قلوب با هم متحد مى‏شوند. اگر خوب راهش ببريم. ما براى اين هماهنگى پيروز هستيم...اگر دولتهاى ديگر بخواهند يك هماهنگى بين تمامقشرها پيدا كنند ميسر نيست برايشان، با صدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست. مارا سيدالشهداء اينطور هماهنگ كرده....»
[63]
6. از ديگر كارويژه‏هاى احزاب سياسى انعكاس شفاف ديدگاهها و خواسته‏هاى مردم وروى‏آورى و روى‏گردانى از برنامه‏هاى سياسى اجتماعى و نظارت و قضاوت آنان نسبت بهسياستهاى جارى و مدون شدن برنامه‏ها است. در اين زمينه هيئات حسينى در محلات ومناطق شهرى و روستايى، تشكلهايى برخاسته از باور اعتقادى مردم با تمام ويژگيهاى يكتشكل مردمى به معناى واقعى كلمه است. و مساجد و حسينيه‏ها و تكايا ميعادگاه و پايگاهبى‏حاجب و دربانى است كه از همه اقشار و اصناف بى‏هيچ قيد و بندى در آنجا حضور يافته وبه عنوان يك شهروند دنسبت به هر آنچه در شهر و كشور مى‏گذرد اظهار نظر نموده وآخرين تحليلهاى تشكيلات را از زبان مبلغ و ذاكر حسينى مى‏شنود و سپس مواضع خود رابى هيچ محدوديتى اعلام مى‏نمايد.
«قدرت‏هاى بزرگ از اين چادرها - خيمه‏هاى عزادارى - مى‏ترسند. قدرت‏هاى بزرگ از اينسازمانى كه بدون اينكه دست واحدى در كار باشد كه آنها را مجتمع كند. خود به خود ملت را بههم جوشانده است در سراسر كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر وماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است و اگر يك مطلبى بخواهد براىاسلام خدمتى بكند و شخصى بخواهد كه مطلبى را بگويد. سرتاسر كشور به واسطه همينگويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مى‏شود و اجتماع مردم در تحت اينبيرق الهى، اين بيرق حسينى، اسباب اين مى‏شود كه سازمان داده شده باشد.»
[64]
7. و باز از وظايف مهم احزاب و آثار مثبت تحزب، ابهام‏زدايى از سياستهاى انحرافى وشناخت چهره‏هاى خودى و غير خودى و ايجاد بستر مناسب دشمن شناسى و تبرّى است تابتواند ضمن حلّ شبهات و گره‏هاى كور در روند سياستها، گرايش‏هاى افراطى يا تفريطى وتك‏روى نيروهاى پر جنب و جوش جوان را در جهت منافع ملى هدايت كند و كشور و نظامرا از گزند نفوذ دشمنان حفظ نمايد. يكى از سياست‏هاى بارز و هميشگى هيئات حسينىدشمن‏شناسى در چهره‏هاى متفاوت و زمان و مكان مختلف است. اين تشكيلات همانگونهكه تولاى خود را در هر عصر با شاخصهاى تعيين شده از جانب خداوند تطبيق مى‏دهد -معتقد است:
«الشيعة الذين اذا اختلف الناس عن رسول الله اخذوا بقول على و اذا اختلف عن على اخذوابقول جعفر بن محمد».
[65]
و امروز بايد گفت: تنها اسلام ناب محمدى(ص)، قرائت واقعى و صحيح از اسلام استو بس، همانگونه تبرى خود را در هر عصر و زمانى نسبت به چهره‏هاى متفاوت حزبشيطان ابراز مى‏نمايد، زيرا مى‏داند كه هر كه يك‏سويه بنگرد از ديگرسو ضربه مى‏خورد.شخصى خدمت حضرت اميرالمؤمنين(ع) آمد و گفت:
«يا اميرالمؤمنين، انّى احبّك و احبّ فلاناً و سمّى بعض اعداءه فقال(ع) امّا الان فانت اعور فاماان تعمى و امّا ان تبصر؛
[66]
يا اميرالمؤمنين من شما را دوست دارم و فلانى را نيز دوست دارم - نام يكى از دشمنانحضرت را برد - حضرت امير فرمود: اكنون تو شخصى دوبين - چپ چشم - هستى! بهتر استيا كور باشى و يا بينا».
و اين شيوه يك‏سويه‏نگرى از سياستهاى حزب اموى بود كه: امام صادق (ع) دربارهآن‏فرمود:
«ان بنى‏اميه اطلقوا الناس تعليم الايمان ولم يطلقوا تعليم الشرك لكى اذا حملوهم عليه لميعرفوه؛
[67]
بنى‏اميه راه آموزش ايمان باز نهاده و شناخت شرك را آزاد نگذاشته بودند تا مردم دراثرى‏آگاهى روش شرك‏آميز آنان را تشخيص ندهند - و آنگاه كه مردم را به شرك فرا خوانندآن را نشناسند».
و نيز سيره تمامى باندهايى است كه از افشاى چهره واقعى خود بيم دارند و تا زمانى كهنيازمند اقبال مردمند دعوت به نرمش و ملاطفت مى‏كنند تاكسى چنگ بر چهره آنان نكشد وپرده از باطن آنان بر نگيرد.
حضرت امام‏خمينى مى‏فرمايد:
«مى‏دانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بنى‏اميه لعنة الله عليهم با آنكه آنان منقرض و بهجهنم رهسپار شده‏اند فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن اين فرياد ستم شكناست.
[68] امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد مقابل يك امپراطورى بزرگايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسى كه هستمجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» رامحفوظ بدارد.»
[69]
8. از ديگر ويژگى‏هاى اساسى احزاب داشتن سازمان مركزى رهبرى كننده و پايدار وسازمانها و يا هسته‏ها و كميته‏هاى منطقه‏اى و محلى، هماهنگى با مركزيت است تا دچارروزمرگى نشده و قائم به شخص نپاشد و با رفتن رهبرى، تشكيلات از هم نباشد و در اثرانسجام و هماهنگى بين مراكز منطقه‏اى و محلى با سازمان مركزى بتواند تصميمات خود رااعمال نمايد. هيئات حسينى ضمن حفظ مركزيت مساجد جامع شهر و نمايندگى مرجعيت
تقليد و ولايت فقيه، حسينيه‏ها و تكيه‏هاى محلى را هماهنگ با تصميمات و سياستهاىمتخذه در مركزيت دينى شهر هدايت مى‏كنند. اشاره به اين معنا در تعريفى كه حضرت امامبراى حزب‏الله نموده و رابطه او را با امام ذكر كرده بودند گذشت.
9. از ويژگيهاى اوليه و انگيزه اساسى در تشكيل احزاب، تلاش در جهت كسب قدرتسياسى و مصمّم بودن بر احراز مناصب حكومتى و به دست گرفتن مديريت كلان جامعهاست، تحليلگران سياسى، فلسفه وجودى احزاب را به عنوان يك روش خردمندانه براىنظارت بر قدرت و تقسيم و تحديد و انتقال سالم آن ارزيابى مى‏كنند، در اين زمينه هيئاتحسينى به تبع از مولا و سرور خود حضرت اميرالمؤمنين و حضرت سيدالشهداء سلام‏اللهعليهما اصل قدرت را ناقابل‏تر از آب بينى بز و يا لنگه كفش پاره‏اى كه براى اصلاح و دوختمجدد قابليت ندارد، مى‏دانند و مى‏گويند:
«اللهم انك تعلم انه لم يكن الذى كان منا منافسة فى سلطان و لا التماس شيئى من فضولالحطام؛
[70]
خدايا تو مى‏دانى كه آنچه از ما - در مورد دستيابى به حكومت و سياست - سرزد براى مسابقهقدرت و يا دستيابى به ثروت نبود...»
اما اگر از راه احراز قدرت و حاكميت بتوانند به اهداف اساسى خود كه تربيت انسانى وكمال روحى و معنوى بشر و بسط قسط و عدالت است دست يابند از هيچ كوششى براىدستيابى به آن دريغ نمى‏ورزند:
«اينكه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر از آن تجليل كرده‏اند نه از باباين‏كه حكومت يك مسئله‏اى است، حكومت آن است كه حضرت امير به ابن‏عباس مى‏گويد: كهبه قدر اين كفش بى‏قيمت هم پيش من نيست - آن‏كه هست اقامه عدل است...زنده نگاهداشتن اين عيد نه براى اين است كه چراغانى بشود و قصيده خوانى بشود و مداحى بشود،اينها خوب است، اما مسئله اين نيست، مسئله اين است كه به ما ياد بدهند كه غدير منحصر بهآن زمان نيست. غدير در همه اعصار بايد باشد.
[71] تمام جنگهايى كه در اسلام واقع شده براىاين بوده است كه اين جنگليها و وحشى‏ها را وارد كنند در حصار ايمان. قدرت‏طلبى توى كارنبود و لهذا در سيره نبى‏اكرم و ساير انبيا و اولياى بزرگ، حضرت امير(ع) در سيره آنهامى‏بينيم كه اصل قضيه قدرت‏طلبى در كار نبوده و اگر براى اداى‏وظيفه نبود حتى اين خلافتظاهرى را هم قبول نمى‏كردند.»
[72]
انگيزه‏هاى هيئات حسينى را در يك كلام بايد همان انگيزه‏هايى دانست كه در خطبه br>131> نهج‏البلاغه به آن اشاره شده است. اما آثار و نتايجى كه در طول تاريخ عايد اين تشكيلاتشده و نيز نقشهايى كه امروز به عنوان يك تشكيلات سابقه‏دار و موفق مردمى ايفا نموده و
مى‏تواند روز به روز تأثيرات گسترده‏ترى را در ساختار سياسى اجتماعى جامعه اسلامى برعهده گيرد. نيازمند فرصتى ديگر است. ولى نبايد از اين نكته غافل شد كه با نگاهى به تاريخهشت سال دفاع مقدس و نيز تشكيلات بسيج مقاومت مناطق و محلات شهرها و روستاهاخواهيم دريافت كه بيشترين تعداد شركت‏كنندگان در جبهه و نيز هسته‏هاى اصلىتشيكل‏دهنده نيروهاى بسيج را هواداران همين تشكل‏هاى حسينى تأمين نموده و مى‏كنند.

امتيازها و آفت‏ها
 

در بخش پايانى اين نوشتار با مرورى گذرا و فهرست‏وار بر آفات و معايب احزابسياسى مصطلح و نيز بعضى از عوامل ناكارآمدى اين گونه تشكلها در كشورهاى اسلامى و بهويژه ايران بر اين نكته تأكيد مى‏نمايد كه : اگر انديشمندان و صاحب‏نظران فلسفه سياسى درجامعه اسلامى با نگاهى برخواسته از نگرش و بينش حضرت امام‏خمينى و طرح اسلام نابمحمدى(ص) به تشكل‏ها و شعائر اسلامى چون نماز جماعت و جمعه و حج و مراسم ويژهشيعى در محرم و صفر و گردهمايى‏هاى ماه مبارك رمضان بنگرند، خواهند ديد؛ بسيارى ازآفات شمارش شده وغير آنها و نيز ناكارآمدى‏ها و... در تشكلهاى خودى موضوع نداشته ونيازى به تشكيل احزاب سياسى با قالب‏هاى وارداتى و عملكردهاى ناهماهنگ با فرهنگدينى و ملى مردم مسلمان و مطلقا ناموفق نمى‏باشد.
الف. در مورد آفات و ناخواستنى‏هايى كه در ساختار محتوايى و شكلى احزاب سياسىوجود دارد سخنها بسيار گفته شده است؛ آفت‏هايى را كه ناگزير مى‏نمايد مى‏توان اينگونهخلاصه نمود:
- احزاب با تشكيلات مجهز و منسجم و مجرب خود اعضا را در خود حلّ نموده و آزادىعمل و اراده را از فرد مى‏گيرد و فرد ناچار است از تصميماتى كه در حزب گرفته شده استفرمان برد.
- احزاب در مبارزات سياسى و رقابت‏هاى حزبى رعايت وحدت ملّى را ننموده واعضاى يك جامعه را رو در روى يكديگر قرار مى‏دهند.
- احزاب سياسى به ناروا همه چيز را با رنگ سياسى مى‏نگرند و بسيارى از مشكلاتجامعه در كشاكش رقابتهاى حزبى لا ينحل مى‏نمايد و به جاى حل مشكلات مردم بر مصائبآنان مى‏افزايد.
- حزب دشمن دموكراسى است - افزون بر آنچه در صفحههفت گذشت - وجود احزاب و گروههاى سياسى و حمايت‏هاىآنان از نمايندگان خود از برابرى امكانات براى دستيابى بهموقعيتهاى سياسى مى‏كاهد.
- احزاب تنها زمينه مشاركت سياسى گروه خواص را فراهممى‏نمايد و فعاليت سياسى را براى توده مردم غير ممكن مى‏سازدو يا حداقل با مانع مواجه مى‏سازد. بنابراين احزاب سياسى درمقام عمل نمى‏توانند مشاركت سياسى همگانى را فراهم سازند.
- همانگونه كه در پيش اشاره شد تعصب حزبى و التزام بهمنافع حزب انسان را از تعقل و آزاد انديشى باز مى‏دارد.
[73]
ب. صدور اين حكم كه : «ويژگى عام زندگى سياسى دركشورهاى جهان سوم را مى‏توان در ضعف يا نبود نهادهاىسياسى و اجتماعى خلاصه كرد» قضاوتى يك‏سويه و يا بدبينانهخواهد بود. و گمان نمى‏رود كسى كه نيم‏نگاهى به هيئاتحسينى‏و حسينيه‏ها و تكيه‏ها و مسجدها انداخته باشد اين چنينمعتقد باشد كه «فقدان شعور اجتماعى و سياسى و نبود>انگيزه
[74]
در احاديث اسلامى به نقل از على بن ابى‏طالب(ع) آمده استكه مى‏فرمود:
من اختلف الى المسجد اصاب احدى الثمان اخاً مستفاداًفى الله، او علماً مستطرفاً او آية محكمة او يسمع كلمة تدلعلى هدى او رحمة منتظرة او كلمة تردّه عن ردى او يترك ذنباًخشية او حياء؛
[75]
«هر كه به مسجد رفت و آمد نمايد يكى از هشت فائده را ببرد:يا دوستى سودمند در راه خدا بيابد، يا دانشى تازه كسب كند،يا دستورى دينى ياد گيرد، يا سخنى راهگشا بشنود و يا بهسودى مورد نظر دست يابد، يا سخنى بشنود كه او را از خطرىبرهاند، يا گناهى را از ترس مردم و يا شرم از آنان ترك نمايد».
و باز در حديثى ديگر پيامبر(ص) فرمود:
«ان سئلت عمن لم يشهد الجماعة فقل لا اعرفه؛
[76]
اگر از تو درباره كسى كه در نماز جماعت حاضر نمى‏شود،پرسيدند بگو: من او را نمى‏شناسم».
مشكلى كه در سده اخير در زندگى سياسى اجتماعى مسلمانانپيش آمده است و ريشه‏درعدم رعايت تولى و تبرى - تحزب درحزب خودى و مراقبت از نفوذ احزاب‏شيطانى - دارد، اين استكه مديران و سياست‏گذاران غرب‏ديده و يا غرب‏زده‏ووابسته بهغرب، اصرار دارند تا زندگى سياسى مسلمانان را بر گردانىيك‏دست‏از نمونه غربى سازند و البته هيچ انسان عزيز و باشخصيتى به چنين تقليد چشم‏بسته رضا نمى‏دهد. اين است كهبايد گفت: اساسى‏ترين و مهم‏ترين عامل ناكارآمدى احزاب درنظام اجتماعى مسلمانان ناهماهنگى آن قالبها و بلكه محتواها بامحتوا و ساختار فرهنگ دينى و ملّى مسلمين است. مسلمانانعادت كرده‏اند تا شعور سياسى - اجتماعى خود را در تشكلهايىكه به تعبير حضرت امام، اسلام و اولياى دين براى آنان تداركديده‏اند متبلور سازند.
مؤسسان احزاب سياسى در آغاز بايد نگرش و نيّت خود را ازرقابت براى قدرت به اتحاد براى خدمت تغيير دهند - كه اين خودگردنه‏اى سخت و توانفرست:
«و ما ادراك ماالعقبة...ثم كان من الذين آمنوا و تواصوابالصبر و تواصوا بالمرحمة؛
[77]
تو چه دانى كه آن گردنه سخت چيست؟...از زمره كسانى باشدكه گرويده و يكديگر را به شكيبايى و مهربانى سفارشكرده‏اند».
آنگاه با روى‏آورى به تشكلها و شعاير خودى از استعدادهاىفراوانى كه در آنان نهفته است بهره گيرند. همان‏گونه كهامام‏خمينى با متبلور ساختن بخش بسيار ناچيزى از اين همه
سرمايه‏هاى گرانبها توانست انقلاب اسلامى را كه شگفت‏ترين شيوه انتقال قدرت در تاريخمعاصر بود رقم زند و اين درس بزرگى براى ژرف‏انديشان تاريخ معاصر است اگر نيكبنگرند و در آن بينديشند:
«مجلس عزا نه براى اين است كه گريه بكنند براى سيد الشهداء و اجر ببرند. البته اين همهست...بلكه مهم، آن جنبه سياسىاست كه ائمه ما درصدراسلام نقشه‏اش را كشيده‏اند كه تاآخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمى‏تواند اينكار را به مقدارى كه عزاى حضرت سيدالشهداء در او تأثير دارد تأثير بكند... شما مى‏بينيد كهبراى همين مجالسى كه مردم را به هم پيوند داده است، اين مجالس عزايى كه مردم را به همجوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبى پيش مى‏آيد، در يك شهر نه، در سرتاسر كشور،تمام قشرهاى مردم و عزاداران حضرت سيدالشهداء مجتمع مى‏شوند و احتياج به اينكه زيادزحمت كشيده بشود و تبليغات بشود، ندارد با يك كلمه، وقتى مردم ببينيد كه اين كلمه ازحلقوم سيدالشهداء سلام الله عليه بيرون مى‏آيد، همه با هم مجتمع مى‏شوند.»
[78]

پي‌نوشت‌ها:
 

[46]. قيام عاشورا در كلام و پيام امام‏خمينى، تبيان سوم، ص‏68.
[47]. ارزشها از ديدگاه شهيد بهشتى - از انتشارات روزنامه جمهورى اسلامى، 1374، ش‏28.
[48]. صحيفه نور، ج‏9، ص‏57.
[49]. قيام عاشورا، ص‏66.
[50]. با استفاده از كتاب : حزب سياسى و عملكرد آن، صص 9 - 12.
[51]. مجموعه سه‏جلدى تحزب و توسعه سياسى از انتشارات روزنامه همشهرى، ج‏2، ص‏20 مقاله رجبعلىاختر شهر.
[52]. همان، ج‏1، ص‏47، مقاله دكترجواد اطاعت.
[53]. قيام عاشورا در...، ص‏83، تاريخ سخنرانى، فروردين 42.
[54]. همان: ص‏84، تاريخ سخنرانى: 29/8/58.
[55]. همان: ص‏87، تاريخ سخنرانى: 1/9/67.
[56]. همان: ص‏7، تاريخ سخنرانى: 30/7/58.
[57]. همان: ص‏74، تاريخ سخنرانى: 4/8/60.
[58]. همان: ص‏96، تاريخ سخنرانى: 2/11/56.
[59]. همان: ص‏15، تاريخ سخنرانى: 25/7/61.
[60]. همان: ص‏78، تاريخ سخنرانى: 30/3/61.
[61]. همان: ص‏74، تاريخ سخنرانى: 4/8/60.
[62]. همان: ص‏76، تاريخ سخنرانى: 17/4/58.
[63]. همان: ص‏83، تاريخ سخنرانى: 29/8/58.
[64]. همان: ص‏10، تاريخ سخنرانى: 30/3/61.
[65]. رجال النجاشى، ص‏9.
[66]. بحارالانوار، ج‏27، ص‏58، حديث 17.
[67]. اصول كافى، ج‏2، ص‏415، حديث 1.
[68]. قيام عاشورا، ص‏65، از وصيتنامه سياسى الهى.
[69]. همان: ص‏7، تاريخ سخنرانى: 30/7/58.
[70]. نهج البلاغه، خطبه 131، وبه همين معنا با تفاوتى در الفاظ در تحف العقول از حضرت امام‏حسين(ع) درخطبه معروف منا وارد شده است.
[71]. صحيفه امام، ج‏20، ص‏112، به تاريخ 2/6/65.
[72]. سيماى معصومين در انديشه امام‏خمينى، تبيان دوازدهم - ص‏195.
[73]. تحزب و توسعه سياسى، ج‏3، ص‏54، برگرفته از مقاله عبدالحسين خسروپناه.
[74]. همان، ج‏1، مقاله دكتر احمد نقيب زاده، ص‏240.
[75]. وسائل الشيعه، ج‏3، ص‏480، ابواب احكام المسجد، باب‏3.
[76]. محجة البيضاء، ج‏1، ص‏342.
[77]. سوره بلد: 12 و 17.
[78]. قيام عاشورا...، ص‏69 و 81، تاريخ 30/3/61.
 

منبع :فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27